قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه > سرگرمی > ضرب المثل > ضرب المثل خیاط در کوزه افتاد

ضرب المثل خیاط در کوزه افتاد

وقتی کسی به یک بلائی دچار می شود که پیش از آن درباره‌ش حرف می زده، می گویند: «خیاط در کوزه افتاد.»

در روزگار قدیم در شهر ری خیاطی بود که دکانش سر راه گورستان بود. وقتی کسی می مرد و او را به گورستان می بردند از جلوی دکان خیاط می گذشتند. یک روز خیاط فکر کرد که هر ماه تعداد مردگان را بشمارد و چون سواد نداشت کوزه ای به دیوار آویزان کرد و یک مشت سنگ ریزه پهلوی آن گذاشت. هر وقت از جلوی دکانش جنازه ای را به گورستان می بردند یک سنگ داخل کوزه می انداخت و آخر ماه کوزه را خالی می کرد و سنگها را می شمرد. کم کم بقیه دوستانش این موضوع را فهمیدند و برایشان یک سرگرمی شده بود و هر وقت خیاط را می دیدند از او می پرسیدند چه خبر؟ خیاط می گفت امروز چند نفر تو کوزه افتادند. روزها گذشت و خیاط هم مرد. یک روز مردی که از فوت خیاط اطلاعی نداشت به دکان او رفت و مغازه را بسته یافت. از یکی از همسایگان پرسید: «خیاط کجاست؟»

همسایه به او گفت: «‌خیاط هم در کوزه افتاد.»

و این حرف ضرب المثل شده و وقتی کسی به یک بلائی دچار می شود که پیش از آن درباره‌ش حرف می زده، می گویند: «خیاط در کوزه افتاد.»

رای دیدن لیست ضرب المثل ها روی عکس زیر کلیک کنید:

داستان ضرب‌المثل
داستان ضرب‌المثل

دیدگاهتان را بنویسید