قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه > وبلاگ > پرونده های ویژه > چگونه اعتماد به نفس خود را بالا ببرید؟

چگونه اعتماد به نفس خود را بالا ببرید؟

چگونه اعتماد به نفس خود را بالا ببرید؟
چگونه اعتماد به نفس خود را بالا ببرید؟

در این‌جا مکالمه‌ای با آبراهام در مورد تقویت اعتماد به نفس آورده شده است:

جری: خوب، فکر می‌کنم همیشه در مورد تجربیات خودم حرف می‌زنم زیرا آ‌ن‌ها همان مواردی هستند که من در مورد آن‌چه که اتفاق افتاد و این‌که چه احساسی داشتم، بیشترین اعتماد و اطمینان را دارم. به خاطر دارم که به عنوان یک کودک از اعتماد به نفس بالایی برخوردار بودم. من غریبه‌ای را نمی‌شناختم. احساس می‌کردم که توانایی انجام هرکاری را دارم. اما سپسبا گذشت سال‌ها، انتقادات دیگران را پذیرفتم و انتقاد به خود را آغاز کردمو آن اعتماد به نفس را از دست دادم و تقریبا درون‌گرا شدم.

امروزه وقتی می‌بینم که کودکان با همان اعتماد به نفس بالا و دلیری وارد می‌شوند، آن زمان را به یاد می‌آورم که چنین احساسی داشتم. اما سپس کم‌کم می‌بینم آن‌ها هم با کاهش اعتماد به نفس‌شان به مرحله‌ای می‌رسند که من آن را «شکستن» می‌نامم. آیا امکان دارد که توضیح دهید که چرا این کاهش قدردانی از خود را تجربه می‌کنیمو چگونه می‌توانیم از آن پیشگیری کنیم؟ و چگونه می‌توانیم دیگران را به سطحی بالاتر از قدردانی از خود هدایت کنیم؟

آبراهام: حق با شماست؛ تنها از طریق تجربیات خودتان است که می‌توانید هرچیزی را درک کنید، به این دلیل: زندگی‌تان باعث شده که شما وسعت یابید، پرتاب کمان‌هایی به  حلقه نوسانی خلاقیت و توانستن؛ اما دانش حقیقی یا درک حقیقی تنها وقتی تجربه می‌شوند که به خود اجازه گرفتن و یکی شدن با آن کمان‌ها را می‌دهید. هیچ دانشی با تلاش برای گرفتن کمان‌هایی که توسط دیگران پرتاب شده‌اند، به دست نمی‌آید. (یعنی نظر خودتان است که شما را پیش می‌برد و نه نظر دیگران) به همین دلیل است که درس واقعی در کلام نیست. تنها تجربیات زندگی‌تان است که درس می‌دهد.

به همین دلیل است که در کودکی به شکل پررنگی استقلال شخصیت دارید: نمی‌خواهید به حرف دیگران گوش بدهید، تجربه خود را می‌خواهید و آزادی انتخاب خود را می‌خواهید. از هیچکدام از آن خواستن‌ها عقب‌نشینی نمی‌کنید یا کمتر نمی‌شوید. در واقع، به سمت بیشترشدن پیش می‌روید. دلیل این‌که چرا آن شجاعت و دلیری که با آن متولد شده‌اید، اغلب ناپدید می‌شود این است که شما اجازه می‌دهید که از حلقه خود منحرف شوید. به بیان دیگر، اجازه می‌دهید که دیگران شما را متقاعد کنند که برای شما بیش‌تر اهمیت دارد که به آن‌چه  آن‌ها احساس می‌کنند توجه کنید تا به آن‌چه خودتان احساس می‌کنید.

هر احساسی که دارید ارتباط مستقیم با حلقه‌تان دارد. وقتی احساس اعتماد دارید به این معناست که افکار کنونی‌تان در هماهنگی کامل با منبع درونی‌تان است، از درون حلقه خلاقیت و توانستن، احساسی در مورد خودتان به وجود می‌آید. وقتی احساس خجالت دارید بدین معناست که افکار کنونی‌تان در هماهنگی با منبع درونی‌تان نیست و این منبع، احساس متفاوتی نسبت به افکار شما در مورد شما دارد. بنابراین وقتی والدین، دوستان و معلمان تاییدنکردن را نشان می‌دهند، اگر با تغییر افکار، کلام یا رفتارتان به این تاییدنکردن آنان پاسخ دهید تا رضایت‌شان را جلب کنید، باعث گمراهی خود از هدایت حقیقی خود و منبع حقیقی اعتماد در خود شده‌اید.

بنابراین، این به معنی کاستن از اعتماد به نفس نیست بلکه این است که نمی‌گذارید دوباره افزایش پیدا کند. همچنان که دنبال تایید دیگران هستید، از بازسازی منبع انرژی خود گمراه شده‌اید. باز هم، به دنبال عشق در جایی نادرست هستید.

برای بالاکشیدن افراد باید آن‌ها را به سمت سرچشمه‌ای هدایت کرد که این اعتماد به نفس را در وجود خود لبریز سازند. شما با توقع پاسخ برای تایید یا تاییدنکردن‌تان به آن‌ها کمکی نمی‌کنید. خیلی‌ها فکر می‌کنند که راه بالابردن آدم‌ها این است که آن‌ها را زیربارانی از تاییدهای خود قرار دهند. اما اگر به دنبال شما هستند تا بودن خود را طراوت ببخشند و شما هم مسائل و مشکلات دیگری دارید و نمی‌توانید به آن‌ها توجه کنید، آن‌ها به مشکل می‌خورد و اگر آنان چشم به شما دوخته‌اند و شما هم در ارتباط با جریان فزاینده اعتماد به نفس نیستید، پس چیزی ندارید که به آن‌ها بدهیدو باز هم آن‌ها دچار مشکل می‌شوند. اما اگر به آن‌ها کمک کنید که درک کنند آن‌ها هم دارای منبعی درونی از طراوت هستند که مستقل از افراد دیگر است و تنها باید ماهیت حلقه خلاقیت و توانستن خود را درک کنند و با آن همراستا شوند، در این‌صورت تعالی حقیقی به طور مستقل و در تمامی روزهای زندگی‌شان در خدمت آنان خواهد بود.

یادداشتی از جری هیکس، از نویسندگان کتاب «بخواهید تا به شما داده شود»

مترجم: افسانه محمودی یزدانی

دیدگاهتان را بنویسید