قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه > سرگرمی > داستان کوتاه (صفحه 4)

داستان کوتاه

داستان کوتاه و آموزنده

داستان تاریخی خودم بجا خرم بجا میخوای بزا میخوای نزا

داستان کوتاه تاریخی

یک نفر در زمستان وارد دهی شد و توی برف دنبال منزلی می گشت ولی غریب بود و مردم هم غریبه توی خانه‌هاشان راه نمیداند.همین‌جور که توی کوچه‌‌های روستا می گشت دید مردم به یک خانه زیاد رفت و آمد می کنند. از کسی پرسید، اینجا چه خبره؟ گفت زنی …

ادامه مطلب...

داستان کوتاه انتخاب نخست وزیر

داستان کوتاه تاریخی

پادشاهی می خواست نخست وزیرش را انتخاب کند. چهار اندیشمند بزرگ کشور فراخوانده شدند. آنان را در اتاقی قرار دادند و پادشاه به آنان گفت که: «در اتاق به روی شما بسته خواهد شد و قفل اتاق، قفلی معمولی نیست و با یک جدول ریاضی باز خواهد شد. تا زمانی که آن جدول را حل نکنید نخواهید توانست قفل را باز کنید.

ادامه مطلب...

حکایت تاریخی و زیبا درباره حق الناس

داستان کوتاه تاریخی

ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺳﺮ ﺳﺒﺰ ﻭ ﺷﺎﺩﺍﺏ ﺣﮑﻤﺮﺍنی ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻃﺒﯿﺒﺎﻥ ﺍﺯ درمان ﺑﯿﻤﺎﺭﯾﺶ ﻋﺎﺟﺰ ﻣﺎﻧﺪند ﻭ ازﺷﺎﻩ ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩستشاﻥ کاری ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﻋﻼم ﻧﻤﺎﯾﺪ.

ادامه مطلب...

سخن بزرگان پندهائی از قابوسنامه

سخن بزرگان پندهائی از قابوسنامه

قابوس‌نامه کتابی است پندی در آیین زندگی، تألیف امیر عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وُشمگیر بن زیار و تألیف آن به سال ۴۷۵ قمری است، در قابوس‌نامه با بازتاب پندنامه‌ها و اندرزهای ایران باستان، اهمیت سخن، اهمیت خرد و تأکید بر اعتدال روبه‌رو می‌شویم.

ادامه مطلب...

داستان تصمیم گرفتم به دنبال ستارگان باشم

داستان تصمیم گرفتم به دنبال ستارگان باشم

به مدت چندین سال همسرم به یک اردوگاه در صحرای (ماجوی) کالیفرنیا فرستاده شده بود. من برای اینکه نزدیک او باشم، به آنجا نقل مکان کردم واین درحالی بود که از آن مکان نفرت داشتم. همسرم برای مانور اغلب در صحرا بود و من در یک کلبه کوچک تنها می …

ادامه مطلب...

داستان کوتاه تاجر آمریکایی و ماهیگیرمکزیکی

داستان کوتاه تاجر آمریکایی و ماهیگیرمکزیکی

یک تاجر آمریکایى نزدیک یک روستاى مکزیکى ایستاده بود که یک قایق کوچک ماهیگیرى از بغلش رد شد که توش چند تا ماهى بود!از مکزیکى پرسید: چقدر طول کشید که این چند تارو بگیرى؟ مکزیکى: مدت خیلى کمى ! آمریکایى: پس چرا بیشتر صبر نکردى تا بیشتر ماهى گیرت بیاد؟ …

ادامه مطلب...

داستان تاریخی آموزنده

داستانهای کوتاه تاریخی

انسانها دو دسته اند برخی ترجیح می دهند همه چیز را خودشان تجربه کنند و گروهی دیگر از تجربیات دیگران استفاده می کنند.در این داستان تاریخی آموزنده نمونه ای از این موضوع به شما ارائه می شود.  روزی پدری هنگام  مرگ ﮔﻔﺖ: فرزندمﺗﻮ را ﺳﻪ وصیت دارم امیدوارم ﺑﻪ ﺍﯾﻦ …

ادامه مطلب...