قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه > بایگانی برچسب: داستان آموزنده (صفحه 5)

بایگانی برچسب: داستان آموزنده

داستان تاریخی حکومت نیشابور یا قاطر و پالان

داستان کوتاه تاریخی

روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید. حاکم پس از دیدن آن مرد بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند. روستایی بی نوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد.

ادامه مطلب...

داستان کوتاه نفع دشمن برای ما

داستان کوتاه آموزنده

مردی ثروتمند وارد رستورانی شد. نگاهی به این طرف و آن طرف انداخت و دید زنی سیاه ‌پوست در گوشه‌ای نشسته است. به سوی پیشخوان رفت و کیف پولش را در آورد و خطاب به گارسون فریاد زد، برای همه کسانی که اینجا هستند غذا می‌خرم، غیر از آن زن سیاهی که آنجا نشسته است!

ادامه مطلب...

داستان های آموزنده کوتاه تاریخی – ۳

داستان های آموزنده کوتاه تاریخی - ۳

الله اکبر! یعنی خداوند از سلطان محمود بزرگ تر است سلطان محمود، به نگاهی، دلباخته زنی شده و چون می خواهد او را به همسری درآورد، با خبر می شود که آن زن را شوهری است نجار و به آئین مسلمانی بر سلطان حرام است. و چون جناب سلطان نمی …

ادامه مطلب...

حکایت مرد گِل خوار و عطار

داستان های مثنوی معنوی

فردی عادت داشت که گِل و خاک بخورد و وقتی چشمش به گِل می افتاد، اراده اش سست می شد و شروع به خوردن آن می کرد. روزی مرد برای خریدن قند به دکان عطاری رفت. عطار در دکان سنگِ ترازو نداشت و از گِل سرشوی برای وزن کشی استفاده می کرد.

ادامه مطلب...

داستان تاریخی بازرگان و انوشیروان عادل

داستان تاریخی بازرگان و انوشیروان عادل

انوشیروان عادل بیست و دومین پادشاه ساسانی بود.انوشیروان مشهورترین و بزرگترین پادشاه ساسانی و یکی از تاثیر گذارترین شاهان ایران در طول تاریخ بوده است.در زمان فرمانروایی او دانش و هنر در ایران و امپراتوری ساسانی به نهایت شکوه و عظمت خود رسیده بود.

ادامه مطلب...