"مطمئن بودم که مرا اعدام خواهند کرد به همین دلیل به شدت نگران بودم. جیبهایم را گشتم تا شاید سیگاری پیدا کنم که از زیر دست آنها که حسابی لباسهایم را گشته بودند در رفته باشد یکی پیدا کردم و با دستهای لرزان آن را به لبهایم گذاشتم ولی کبریت نداشتم. از میان نرده ها به زندانبانم نگاه کردم.
ادامه مطلب...ضربالمثل سرکه نقد به از حلوای نسیه
ضربالمثل سرکه نقد به از حلوای نسیه ، به این معناست که هر چیزی نقد به دست ما برسد، هرچند کم و ناچیز خیلی بهتر از چیزی است که با وعده و وعید زیاد به دست ما برسد، هرچه قدر هم که با ارزش باشد.
ادامه مطلب...متن پندآموز نصیحت های پدرانه
هر وقت بابام میدید لامپ اتاق یا پنکه روشنه و من بیرون اتاقم، میگفت:چرا اسراف؟ چرا هدر دادن انرژی؟آب چکه میکرد، میگفت: اسراف حرامه
ادامه مطلب...داستان تاریخی ریش گرو گذاشتن
روزی مردی روستایی ناشناس در دکان یک حاجی می رود و از او تقاضای مقداری پول به عنوان قرض می کند. حاجی می گوید: «ای بابا، من که تو را نمی شناسم چطوری پولم را به تو بدهم؟ آخر یک گرویی، یک چیزی باید بسپاری. »
ادامه مطلب...چند داستان کوتاه خواندنی
داستان کوتاه اثری است کوتاه که نسبت به رمان یا داستان بلند حجم بسیار کمتری دارد و نویسنده در آن به یاری یک طرح منظم برشی از زندگی یک شخصیت را مینویسد.در این مطلب چند داستان کوتاه خواندنی را برای شما بازگو می کنیم.
ادامه مطلب...داستان آموزنده زود قضاوت نکنیم
خانم معلمی تعریف میکرد: در مدرسه ابتدایی بودم، مدتی بود تعدادی از بچهها را برای یک سرود آماده میکردم. به نیت اینکه آخر سال مراسمی گرفته شود برایشان. روز مراسم بچهها را آوردم و مرتبشان کردم پدر و مادرها هم دعوت بودند.
ادامه مطلب...ضرب المثل بز اخفش
هر کس تصدیق بلاتصور کند او را به بز اخفش تشبیه و تمثیل می کنند. گویند اخفش نحوی برای وقتایی که کسی را پیدا نمی کرد که با او مباحثه و مذاکره علمی نماید بزی خرید و طنابی از قرقره سقف اتاق عبور داده، یک سر طناب را در موقع مطالعه به دو شاخ بز می بست و آن حیوان را در مقابل خود بر پای میداشت و سر دیگر طناب را در دست میگرفت.
ادامه مطلب...استعداد پنهان متولدین ماههای مختلف
باید شخص خودتان، ابعاد و موارد پنهان درون خود را کشف کنید چراکه هیچ لیستی کامل نیست و این مطلب هم کلیت را در نظر گرفته است ولی می توانید با توجه به همین کلیت ها گوشه ای از این موارد را بشناسید.
ادامه مطلب...شناسایی شخصیت در ۱۰ دقیقه
در این سری از تست خود شناسی، با خواندن پرسشهای زیر و با به تصویر کشیدن موقعیتهای داده شده در ذهن خود، اولین تصویر ذهنی تان را یادداشت کنید. سوالهای این آزمون از وقایعی است که هر روز با آنها مواجه میشوید.
ادامه مطلب...داستان کوتاه تاریخی مردانگی
داستان کوتاه تاریخی مردانگی درباره یعقوب لیث صفاری "سردار بزرگ و نخستین شهریار ایرانی"(پس از اسلام) قرون متوالی است که در آرامگاهش واقع در روستای شاه آباد واقع در ۱۰ کیلومتری دزفول بطرف شوشتر آرمیده است. *
ادامه مطلب...داستان ضربالمثل هم پیاز را خورد، هم فلک شد، هم پول داد
داستان ضربالمثل هم پیاز را خورد، هم فلک شد، هم پول داد ، از این قرار است که روزی مرد رهگذری بر سر پیاز و پیازکاری با کشاورز زحمتکشی بحث میکرد. رهگذر از محصول بیخاصیت پیاز میگفت و کشاورز از فواید آن. و نهایتا رهگذر با حرفهای خود به نوعی کار و شغل کشاورز را زیر سوال برد.
ادامه مطلب...ضرب المثل قربون بند کیفتم تا پول داری رفیقتم
مردی ثروتمندی پسری عیاش داشت. هرچه پدر نصیحت می کرد که با این دوستان ناباب معاشرت مکن و دست از این ولخرجی ها بردار اینها عاشق پولت هستند، جوان جاهل قبول نمی کرد تا اینکه لحظه مرگ پدرفرا می رسد.
ادامه مطلب...ضرب المثل این نیز بگذرد
هنگامی که وابسته نباشید، به مزایای عالی تر وابستگی نداشتن دست میابید که از آن نقطه میتوانید به رویدادهای زندگی خود بنگرید. به جای اینکه در درون آنها گیر بیفتید آنگاه شما مانند فضا نوردی میشوید که از آن بالا سیاره زمین راکه در بی کرانگی فضااحاطه شده، میبینید. وبه تناقض ذاتی این حقیقت که سیاره زمین ارزشمند ودر عین حال ناچیز است پی میبرید.
ادامه مطلب...داستان تاریخی بلدرچین و کشاورز
بلدرچینی در مزرعۀ گندم لانه ساخته بود.او همیشه نگران این بود که مبادا صاحب مزرعه محصولاتش را درو کند.هر روز از بچه هایش می خواست که خوب به صحبت آدمهایی که از آنجا عبور می کنند، گوش دهند و شب به او بگویند که چه شنیده اند.
ادامه مطلب...داستان کوتاه تاریخی داماد حاکم
حاکمی هر شب در تخت خود به آینده دخترش می اندیشید …که دخترش را به چه کسی بدهدتا مناسب او باشد ..در یکی از شبها وزیرش را صدا زد و از اوخواست که شبانه به مسجد برود تا جوانی را مناسب دخترش پیدا کند که مناجات و نماز شب را بر خواب ترجیح دهد
ادامه مطلب...