مردی خری دید به گل در نشسته و صاحب خر از بیرون کشیدن آن درمانده .مساعدت را ( برای کمک کردن ) دست در دُم خر زده قُوَت کرد ( زور زد ) . دُم از جای کنده آمد. فغان از صاحب خر برخاست که ” تاوان بده !”
ادامه مطلب...داستان تاریخی از آتشی که افروختم خودم سوختم
در جنگلی سرسبز ، روباهی در کنار شغالی زندگی میکرد. روباه لاغر و ضعیف بود و زور بازویی نداشت ولی به جای آن خیلی باهوش و زیرک بود. برعکس او شغالی که در نزدیکی او زندگی میکرد. قوی و زورمند بود در مقابل خیلی از عقل و شعورش استفاده نمیکرد.
ادامه مطلب...داستان ضرب المثل دو قرص کردن
دو قرص کردن عبارت از خرده کاریهایی است که برای پیش بردن مقصود معمول دارند. یک مورد استعمال دیگر این عبارت مثلی هم موردی است که قرار داد قبلی را به خاطر بیاورند مانند: در میان دعوا نرخ تعیین کردن.
ادامه مطلب...داستان چند ضرب المثل فارسی
بسیاری از این داستانها از یاد رفتهاند، و پیشینهٔ برخی از امثال بر بعضی از مردم روشن نیست، با این حال، در سخن بهکار میرود.در این مطلب داستان چند ضرب المثل فارسی را برای شما بازگو می کنیم.
ادامه مطلب...ضرب المثل قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود
از ضرب المثل قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود زمانی استفاده میشود که صحبت درباره صرفه جویی و قناعت کردن باشد و در آن دریا نماد پرباری و قطره قطره جمع شدن به معنای تداوم و استمرار میباشد.
ادامه مطلب...ضرب المثل اول چاه را بکن بعد مناره را بدزد
در روزگاران قدیم مردمی از اهالی روستاهای کویری ایران سخت تلاش کردند تا توانسته بودند در روستای خود چاهی بکنند. مردم از این چاه برای آبیاری زمینهای کشاورزی خود استفاده میکردند.
ادامه مطلب...ضرب المثل زورش به خر نمیرسد پالانش را می کوبد
دربارهی کسانی که از دست زورمندی ناراحت هستند، ولی ناراحتی خودشان را سر دیگران خالی میکنند، میگویند: زورش به خر نمیرسد، پالانش را میکوبد.
ادامه مطلب...داستان ضرب المثل اگر مرغی بخواهد مثل خروس بخواند، باید گردنش را زد
در زمان گذشته متاسفانه هرگاه زنی براساس هوش و استعداد ذاتی به جایگاه رفیعی می رسید، اغلب اوقات مورد حسادت مردان زمانه قرار می گرفت و برای تحقیر زن و خانواده اش این شعر را معمولاً می خواندند :
ادامه مطلب...ضرب المثل قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری
مرد جوان! این سنگ قیمتی که میبینی، گوهر شبچراغ است و این گوهر کمیاب، در شب تاریک چون چراغ میدرخشد و نور میدهد. همان طور که دیدی، قدر زر را زرگر میشناسد و قدر گوهر را گوهری میداند. نانوا و قصاب، تفاوت بین سنگ و گوهر را تشخیص نمیدهند و همگان ارزش آن را نمیدانند.
ادامه مطلب...ضرب المثل هرکه با نوح نشیندچه غم ازطوفانش
ضربالمثل « ضرب المثل هرکه با نوح نشیندچه غم ازطوفانش » به عبارتی اشارتی دارد به اعتماد و ایمنی حاصل از بودن در کنار فرد راهبلد و راهبر خدایی. اینکه در تمامی سختیها و بلاها و مشکلات، روی آوردن به درگاه الهی و مردان خدا درهای بسته را باز میکند و از این طوفان بلاها به راحتی میشود گذشت.
ادامه مطلب...ضرب المثل مثل سگ پشیمان است
روزی روزگاری، سگ تنبل و بیکاری در دهی زندگی میکرد. این سگ بیکار همیشه گرسنه بود و هیچ وقت یک وعدهی سیر غذا نمیخورد، چون باید کسی دلش برای او میسوخت تا تکه گوشتی یا استخوانی برایش بیندازد. یا یکی از زنهای همسایه اضافهی غذای شب گذشته را که میخواست دور بریزد جلو سگ میگذاشت.
ادامه مطلب...ضرب المثل دم روباه از زرنگی در تله است
روزی بود و روزگاری بود، پیرمرد کشاورزی بود که در نزدیکی ده خودش «بنچه»ای داشت و هندوانهاش زیاد بود ولی از یک بابت خیلی ناراحت بود، یک روباه مکار شب که میشد به طرف «بنچه» (جالیز) راه میافتاد
ادامه مطلب...ضرب المثل گربه و موش با هم ساختند، وای به حال بقال
روزی، چند موش که دنبال لانه جدیدی میگشتند، سر از یک دکان بقالی درآوردند. موشها فکر میکردند که گنج پیدا کردهاند. چون هرچه میخواستند می توانستند پیدا کنند و بخورند. آنها یک روز به سراغ گونی گندم میرفتند و روز دیگر گونی گردوها را سوراخ میکردند و فردایش گونی نخود و لوبیا را میجویدند.
ادامه مطلب...ضرب المثل چوب توی آستین کردن
ضرب المثل چوب توی آستین کردن ، هرگاه کسی در مقام معارضه و مبارزه بالاتر و قویتر از خود برآید از باب هشدار و تهدید به او گفته می شود :« با او درنیفت و چوب توی آستینت می کند » یا به شکل دیگر :« طرف قوی است . حریفش نیستی و چوب توی آستینت می کند .»
ادامه مطلب...ضرب المثل یخش نگرفت
در گذشته یکی از کسب های پر درآمد یخ فروشی در فصل تابستان بود، از آنجاییکه هنوز خبری از یخچال ها و کارخانه های یخ سازی مدرن نبود، تنها منبع تهیه یخ مردم در فصل تابستان همین یخ فروش ها بودند.
ادامه مطلب...