بایگانی برچسب: هزارویکشب

در داستانهای هزار و یک شب آمده است که " مردی بود عبدالله نام که از راه صید ماهی با درویشی و مسکنت خانواده خود را روزی می رساند.

روزی در بارگاه پادشاه بزرگان و امرای کشور نشسته ودرباره تقدیر انسانها صحبت می کردند ، هر کس سخنی می گفت و در نهایت پادشاه گفت: به نظرم تقدیر چیزی نیست که از قبل نوشته شده باشد.

داستانهای هزارویکشب یکی از سری افسانه های قدیمی ایران زمین است.دراین مطلب داستان گوژپشت وخیاط ازداستانهای هزارو یکشب را برای شما بازگو می کنیم.