قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه > بایگانی برچسب: داستان تاریخی

بایگانی برچسب: داستان تاریخی

داستان تاریخی کریم خان زند و لقب وکیل الرعایا

داستان کوتاه تاریخی

کریم‌خان زند از دیار مالمیر ایذه می‌گوید:در آن‌جا مردمانی دیدم که در سخاوت بی‌نظیر هستند و در شجاعت کم‌نظیر!در لشکرکشی به آن دیار به مالمیر رسیدیم، شب شد و در دامنه‌ی کوهی اردو زدیمشبانه برای سرکشی به لشکریان گشت زدم.در میانه‌ی کوه آتشی دیدم که نظرم را جلب کرد.با یکی …

ادامه مطلب...

داستان های کوتاه تاریخی و آموزنده

داستان کوتاه تاریخی

انوشیروان روزی به دادرسی نشسته بود. مردی کوته قامت فراز آمد و بانگ دادخواهی برداشت. خسرو انوشیران گفت: کسی بر کوته قامت ستم نتواند کرد. گفت: شهریارا! آن که بر من ستم راند، از من کوتاه تر است. خسرو بخندید و دادش بداد.

ادامه مطلب...

داستان ضرب المثل زیر آب زدن

داستان ضرب المثل

هر ضرب المثلی که در هر فرهنگی استفاده می شود، ریشه ای قدیمی و جالب دارد که کمتر کسی با آن آشناست. در این مطلب قصد داریم داستان جالب یکی دیگر از ضرب المثل های رایج با عنوان داستان ضرب المثل زیر آب زدن را برایتان بازگو کنیم.

ادامه مطلب...

داستان تاریخی جادوی پول حلال

داستان کوتاه تاریخی

در روز و روزگارى که ایمان و اعتقاد مردم به سختى سنگ و به صلابت کوه بود مرد فقیرى از زور بیکارى زن و بچه را گذاشت و به ولایت غربت رفت فرجى در کارش پیدا بشود و با یافتن شغلى آبرومند سر و سامانى به زندگى خود و خانواده‌اش بدهد

ادامه مطلب...

داستان کوتاه بلدرچین و صاحب مزرعه

داستان کوتاه

بلدرچینی در مزرعۀ گندم لانه ساخته بود.او همیشه نگران این بود که مبادا صاحب مزرعه محصولاتش را درو کند. هر روز از بچه هایش می خواست که خوب به صحبت آدمهایی که از آنجا عبور می کنند، گوش دهند و شب به او بگویند که چه شنیده اند.

ادامه مطلب...

ضرب‌المثل‌ هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی

داستان ضرب المثل

ضرب‌المثل‌ هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی را در مورد افرادی به کار می‌برند که به نتیجه اعمال خود بی‌توجه هستند. در واقع پیام اصلی این مثل این است که هر حرکت ما خوب و بد در حق دیگران، اثری مستقیم بر خودمان دارد.

ادامه مطلب...

ضرب المثل حرفهای بند تنبونی

داستان ضرب المثل

داستان ضرب المثل حرفهای بند تنبونی به سال های گذشته زمان امیر کبیر برمی گردد که در نوع خود حکایت جالبی به نظر میرسد. در زمان امیر کبیر هرج و مرج در بازار به حدی بود که که هر کس در مغازه اش از همه نوع جنسی می فروخت. به …

ادامه مطلب...