قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه > بایگانی برچسب: داستان ضرب المثل (صفحه 11)

بایگانی برچسب: داستان ضرب المثل

داستان ضرب المثل بز بیاری

داستان ضرب المثل بزبیاری

اصطلاح بز بیاری مترادف “بدبیاری” و کنایه از بدشانسی و بداقبالی است که بطور غیر منتظره دامنگیر می شود و تمام رشته ها را پنبه می کند. فی المثل می گویند فلانی بز می آورد یا فلانی بز آورده که در هر دو صورت بدبیاری و بدشانسی از آن افاده …

ادامه مطلب...

داستان ضرب المثل زبان سرخ سر سبز را می دهد بر باد !

داستان ضرب المثل زبان سرخ سر سبز را می دهد بر باد !

احتیاط در سخن گفتن و پرهیز از گفتن حرفها نیشدار و خطرناک که ممکن است به قیمت جان تمام شود . روزی از بهلول پرسیدند : راز طول عمر در چیست ؟گفت : در زبان آدمی .گفتند؛ چگونه است آن راز؟ گفت؛ آن‌است که هر اندازه زبان آدمی کوتاه باشد، عمرش …

ادامه مطلب...

داستان ضرب المثل تجارت بوق حمام

داستان ضرب المثل تجارت بوق حمام

در زمان های قدیم بازرگان ثروتمندی زندگی می کرد که بسیار درتجارت موفق بود و پسری داشت که بسیار تنبل و تن پرور بود و دنبال کسب روزی نمی رفت. تاجر دوست داشت به پسرش راه و رسم تجارت را بیاموزد اما پسر هر بار طفره می رفت و می …

ادامه مطلب...

داستان ضرب المثل فوت کوزه گری

داستان ضرب المثل فوت کوزه گری

این ضرب المثل زمانی به کار می‌رود که کسی همه چیز را برای انجام کاری می‌داند به جز یک نکته مهم و نهایی.  پسری پیش استاد کوزه گری رفت و با خواهش و التماس فراوان به شاگردی استاد درآمد.پسر بسیار باهوش و زرنگ بود و استاد کم کم به او …

ادامه مطلب...

ریشه اصطلاح : گر نگه دار من آنست که من می‌‌‏دانم شیشه را در بغل سنگ نگه می‌‌‏دارد

آقا محمد خان قاجار

این ضرب‌‌‏المثل حکایت جالبی دارد. آقا محمد خان قاجار در سال ۱۱۷۳ شمسی به لشکریان خود دستور داد تا به طرف « قره باغ » حرکت نموده تا « قلعه شوشا -(شیشه) » را به تصرف خود درآورد. آقا محمد خان قاجار قلعه شوشا به شیشه هم معروف بود. حاکم قلعه شوشا حاضر به …

ادامه مطلب...

ریشه ضرب‌‌‏‌‌‏المثل کار نیکو از پر کردن است

ریشه ضرب‌‌‏‌‌‏المثل کار نیکو از پر کردن است

ضرب المثل کار نیکو از پر کردن است به معنی  تکرار و استمرار در هر کار موجب کسب تجربه شده و در نتیجه آن کار بهتر،با کیفیت تر و در حد کمال انجام میشود. روزی بهرام گور ساسانی با کنیزک چینی زیبای خود به شکار رفت و گورخرهای زیادی صید …

ادامه مطلب...

اصطلاح جنگ زرگری از کجا آمده است؟

اصطلاح جنگ زرگری از کجا آمده است؟

در روزگار قدیم داستانی است که وقتی مشتری پولداری وارد مغازه زرگری می‌‏شد و از کم و کیف و عیار جواهر پرس و جو می‌‏کرد، زرگر فورا بهای  جواهر مورد پسند مشتری را چند برابر بیشتر از بهای واقعی آن اعلام می‌‏کرد و به شکل پنهانی دور از چشم مشتری …

ادامه مطلب...

داستان ضرب المثل قمپز در کردن

قمپز در کردن

گاهی در محاوره روزمره عباراتی را می شنویم که جالب هستند. به عنوان مثال گاهی می شنویم که « فلانی قمپز درکرد ». قمپز در اصل قُپوز بوده است که نام توپی است که لشکریان عثمانی در جنگ با لشکریان ایرانی ازآن توپ استفاده می‌‌‌‏کردند. این توپ فاقد گلوله فلزی بوده و …

ادامه مطلب...

ریشه ضرب المثل فوت کوزه گری

ریشه ضرب المثل فوت کوزه گری

این ضرب المثل زمانی به کار می‌رود که کسی همه چیز را برای انجام کاری می‌داند به جز یک نکته مهم و نهایی.  پسری پیش استاد کوزه گری رفت و با خواهش و التماس فراوان به شاگردی استاد درآمد.پسر بسیار باهوش و زرنگ بود و استاد کم کم به او …

ادامه مطلب...

ریشه ضرب المثل مغز خر خوردن

ریشه ضرب‌‏المثل مغز خر خوردن

زنی به قصد آن که شوهرش را احمق کند به توصیه پیرزنی رمال، کله خری پیدا کرد. وی در حیاط خانه مشغول بیرون آوردن مغز خر بود تا آن ‌‌‏را به خورد شوهرش بدهد. ریشه ضرب‌‏المثل مغز خر خوردن در همین موقع شوهرش از در خانه وارد شد و از …

ادامه مطلب...

ضرب المثل پا را به اندازه گلیم خود دراز کن

ضرب المثل پا را به اندازه گليم خود دراز كن

ضرب المثل پا را به اندازه گلیم خود دراز کن می گوید در انجام کارها باید حد و مرز خود را شناخت و به اندازهٔ شأن و توان خود پیش رفت . روزی شاه عباس از راهی می‌گذشت. درویشی را دید که روی گلیم خود خوابیده است و چنان خود …

ادامه مطلب...

ضرب المثل سگ زرد برادر شغال است یعنى چه؟

ضرب المثل سگ زرد برادر شغال است يعنى چه؟

سگ زرد کنایه از بد است و شغال کنایه از بدتراست . این مثل می گوید درست است در هنگام مقایسه سگ زرد بهتر از شغال است ولی در عمل باهم فرقی نمی کنند و رفتار یکسان دارند. این مثل زمانی استفاده می شود که می خواهند دو انسان بد …

ادامه مطلب...

ضرب المثل یک صبر کن و هزار افسوس مخور

ضرب المثل یک صبر کن و هزار افسوس مخور

پادشاهی بود که همه چیز داشت، اما بچه نداشت. سال های سال بود که ازدواج کرده بود، اما خدا به او و همسرش فرزندی نداده بود. پادشاه و زنش از این که بچه نداشتند، خیلی غمگین و ناراحت بودند.   این پادشاه، عادل و با انصاف بود. مردم کشورش، دوستش …

ادامه مطلب...