مردی که امروز با عجله از تو ساعت پرسید شاید یک ماه بعد به نام کوچکش او را صدا بزنی شاید دختری که امروز با او قدم میزنی و بستنی میخوری چند سال بعد خسته و کالسکه به دست از رو بهرو به سمتت بیاید و تو سرت توی کیفت …
ادامه مطلب...داستان کوتاه بهترین راه ابراز عشق
یک روز آموزگار از دانش اموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا می کنند.برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند.شماری دیگر هم …
ادامه مطلب...تست روانشناسی چقدر به دیگران وابستهاید؟
اگر خودتان بیش از حد از طرد یا از دست دادن یا ناراحت شدن عزیزانتان می ترسید یا طرف مقابلتان این شکلی است، این مطلب را از دست ندهید. این پرسشنامه به شما می گوید چقدر از نظر عاطفی وابسته اید پرسشنامه وابستگی راهنما: هر کدام از ۱۰ جمله زیر را …
ادامه مطلب...از این ستون به آن ستون فرج است
بشر به امید زنده است و در سایه آن هر ناملایمی را تحمل می کند. نور امید و خوشبینی در همه جا می درخشد و آوای دل انگیز آن در تمام گوش ها طنین انداز است : « مایوس نشوید و به زندگی امیدوار باشید. » مفهوم این جمله را …
ادامه مطلب...داستان ضرب المثل خر برفت
این مثل را در مورد افرادی می گویند که از دیگران تقلید نابه جا و کورکورانه می کنند و خیر و صلاح خویش را در نظر نمی گیرند. روزی بود؛ روزگاری بود؛ درویش پیر و شکسته ای بود معروف به درویش غریب دوره گرد که از مال دنیا فقط صاحب …
ادامه مطلب...داستان کوتاه از عزیز نسین یک جفت جوراب زنانه
هوس زن گرفتن به سرم زده بود. دوست داشتم وضع مالی خانواده همسرم پایینتر از خانواده خودم باشد تا بتوانم زندگی بهتری برایش فراهم کنم. مادرم چنین دختری برایم در نظر گرفتهبود. نمیدانم این خبر چگونه به گوش رئیسم رسید چون به صرف نهار دعوتم کرد تا نصیحتم کند. اسم …
ادامه مطلب...حکایت های گلستان سعدی در فضیلت قناعت
مشت زنی را حکایت کنند که از دهر مخالف به فغان آمده و حلق فراخ از دست تنگ به جان رسیده شکایت پیش پدر برده و اجازت خواست که عزم سفر دارم مگر به قوّت بازو دامن کامی فرا چنگ آرم. پدر گفت ای پسر خیال محال از سر بدر …
ادامه مطلب...داستان تنبل ها و شاه عباس
شاه عباسکبیر یک روز گفت: خدا را شکر! همه اصناف در مملکت ایران به نوایی رسیده اند و هیچ کس نیست که بدون درآمد باشد.سپس خطاب به مشاوران خود گفت: همین طور است؟ همه سخن شاه را تایید کردند.از نمایندگان اصناف پرسید، آن ها هم بر حرف شاه صحه گذاشتند …
ادامه مطلب...داستان کوتاه پنجره ی بیمارستان
دو بیمار در یک اتاق بستری بودند. یکی از بیماران اجازه داشت که هر روز بعد از ظهر یک ساعت روی تختش که کنار تنها پنجره اتاق بود بنشیند. ولی بیمار دیگر مجبور بود هیچ تکانی نخورد و همیشه پشت به هم اتاقیش روی تخت بخوابد. آن ها ساعت ها …
ادامه مطلب...رمال اگر غیب می دانست گنج پیدا می کرد
روزی رمالی نزد مرد تاجری رفت و گفت : “اگر پول خوبی به من بدهی جای یکی از گنج ها را به تو می گویم.”تاجر با آن که مشکل مالی نداشت اما قبول کرد و فردای آنروز نزد دوستش رفت ماجرا را برایش گفت. دوستش که فرد فهمیده ای بود …
ادامه مطلب...چرا در سوراخ های فاضلاب دایره شکل است؟
یکی از چالشهای مصاحبه های استخدامی این است که باید انتظار شنیدن هر نوع سوالی را داشته باشیم. حتی شرکتهای مطرح دنیا که انتظار میرود بیشتر سوالات فنی بپرسند، پرسشهای عجیبی مطرح میکنند که پاسخ به آنها چندان ساده به نظر نمیرسد. یکی از این سوالات عجیبی که در مصاحبه …
ادامه مطلب...داستان کوتاه شانس
در ضیافت ناهاری، لیوان شخصی شکست. شخص دیگری به او گفت: – این نشانهی خوششانسی است. همهی کسانی که سر میز بودند، با این ایده آشنا بودند. اما یک خاخام کلیمی که در آنجا حضور داشت، پرسید: – چرا این نشانهی خوششانسی است؟ همسر مسافر گفت: – نمیدانم. شاید از …
ادامه مطلب...خدا چلچراغی از آسمان آویخته است
گفتند: چهل شب حیاط خانهات را آب و جارو کن. شب چهلمین، خضر خواهد آمد. چهل سال خانهام را رُفتم و روییدم و خضر نیامد. زیرا فراموش کرده بودم حیاط خلوت دلم را جارو کنم. گفتند: چلهنشینی کن. چهل شب خودت باش و خدا و خلوت. شب چهلمین بر بام …
ادامه مطلب...داستان کوتاه ما آدم نمی شیم!
صدای یک پیرمرد لاغر مردنی از میان انبوه جمعیت، همهمه داخل سالن قطار را در هم شکست «برادر ما آدم نمیشم!» بلافاصله دیگران نیز به حالت تصدیق «البته کاملا صحیح است، درسته، نمیشیم.» سرشان را تکان دادند. اما در این میان یکی دراومد و گفت: «این چه جور حرف زدنیه …
ادامه مطلب...داستان کوتاه موش یک کلمه است
کلمه ها امروز صبح نمی توانند نفس بکشند، مثل مورچه های ریزی که وقتی بچه بودم می ریختمشان توی شیشه ی کوچکی تا ذله شوند، چون یکی شان گازم گرفته بود . ترس واز جهنم باعث شد تا این بازی را فراموش کنم، اگر چه این سال ها مدام تماشاگر …
ادامه مطلب...